به گزارش مشرق، شهر موصل پس از چند سال دوباره به آغوش عراق بازگشت و اینکه داعش نفسهای آخر خود را در این شهر میکشد. خبرها از این موضوع حکایت دارد که تروریستها تجهیزات و محل اقامت خود را به شهر تلعفر منتقل کردهاند. درخصوص آزادسازی موصل به چند نکته میتوان اشاره کرد که عبارتاند از: تلاش مردمی برای آزادی موصل، ناتوانی یا عدم تمایل آمریکا در دور کردن داعش از موصل، شناسایی متحدان واقعی و دولتهای خصم، مسئلهی اساسی وحدت ملی و بسیج مردمی.
۱. تلاش مردمی برای آزادسازی موصل
پس از سیطرهی گروه تروریستی داعش به بخشهایی از عراق، رهبری دینی عراق، آیتالله سیستانی، در حکمی مردم را به تشکیل نیرویی تحت عنوان بسیج مردمی ترغیب کردند و مردم نیز این دعوت را پذیرفتند و حشد الشعبی تأسیس شد. درست بعد از تشکیل حشد الشعبی بسیاری از پیشرویهای تروریستها خنثی شد. پس از آن بود که هر روز اخبار خوشی از عراق به گوش میرسید. عراق که روزگاری در بیم و هراس این بود که داعش به پایتخت آن حمله کند، در اولین اقدامات توانست مناطق استراتژیکی را از این گروهک باز پس گیرد. اینک بزرگترین مقر و محل سکونت داعش در عراق از آن گرفته شده است.
۲. ناتوانی یا عدم تمایل ائتلاف تحت رهبری آمریکا در عراق
بعد از حملات داعش به سوریه و عراق بود که آمریکاییها در اقدامی دست به تشکیل ائتلافی برای مبارزه با داعش با استفاده از حملات هوایی زدند. اما ائتلاف آمریکایی نهتنها موفقیتی بهدنبال نداشت، بلکه در بسیاری از مواقع مواضع ارتش سوریه و عراق را هدف قرار میداد و گاهی نیز روی مردم عادی بمبهایی روانه میداشت. طی همین چند روز اخیر، آمریکاییها به جنگندهی سوری حمله بردند و آن را ساقط کردند. در ماههای اخیر نیز به بهانهی حمله شیمیایی دولت سوریه به مخالفان و ادعای استفادهی دولت بشار اسد از سلاح شیمیایی، پایگاه هوایی ارتش سوریه را مورد هدف قرار دادند و تعدادی از جنگندههای آن را نابود کردند. اینکه چرا آمریکاییها ناتوان از حمله به داعش هستند، خود به چند دلیل برمیگردد که عبارتاند از:
الف) بیارادگی در مبارزه با تروریسم: بخشی از ناتوانی آمریکا و برخی از کشورهای غربی برای مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق، به عدم تمایل به از بین رفتن داعش برمیگردد. نگاهی به صحبتهای مقامات سابق پنتاگون و سیا و مقامات فعلی نشان از این موضوع دارد که آمریکاییها بهدنبال تداوم بحران در سوریه و عراق هستند و وضعیت ناآرام منطقه، یکی از اهداف سیاستمداران آمریکایی است. هنگامی که در اوج مبارزه با داعش و در واپسین نفسهای داعش در موصل، مقامات پنتاگون میگویند: «مبارزه با داعش حتی در موصل سالها طول میکشد»، هم برای انگیزه دادن به تروریستهاست و هم برای بیانگیزه کردن نیروهای مردمی و ارتش عراق. آمریکاییها شدیداً بهدنبال طولانی شدن زمان مبارزه با داعش برای بهرهبرداری از آن هستند.
دلیل این موضوع را نیز باید در چرایی ایجاد داعش جستوجو کرد. هدف آمریکا از ایجاد داعش، بنا به تعبیر هیلاری کلینتون در کتاب معروفش، ایجاد حفاظ برای اسرائیل و تحت فشار قرار دادن کشورهای دیگر بوده است. بااینحال میتوان از پروژهی مشغولسازی منطقه به تروریسم نیز بهعنوان یکی از مهمترین اهداف ایجاد داعش یاد کرد. همچنین از بین بردن محور مقاومت نیز میتواند یکی از دلایل ایجاد این گروه تروریستی برآورد شود.
ب) امنیت اسرائیل: یکی از مهمترین دلایل ناتوانی یا عدم تمایل آمریکا در مبارزه با داعش به امنیت رژیم صهیونیستی برمیگردد. آمریکاییها وجود کشورهای یکپارچه در کنار اسرائیل را تحمل نمیکنند. به همین دلیل، تمام تمرکز خود را بر از بین رفتن وحدت سرزمینی کشورهای اطراف آن گذاردهاند. ابتدا سوریه و سپس عراق را درگیر کردند. از آغاز درگیریها در سوریه در سال ۲۰۱۱، مباحثی مربوط به مداخلهی رژیم صهیونیستی در سوریه مطرح میشد، اما این موضوع دائم با تکذیب مقامات این رژیم همراه بود. اخیراً رئیس ستاد کل ارتش صهیونیستها سخنانی درخصوص مداخله در اسرائیل مطرح کرده است که پرده از مداخلات این رژیم در سوریه برمیدارد. وی در حالی از مداخله در سوریه سخن میگوید که بسیاری از کارشناسان پیشتر از این موضوع پرده برداشته بودند.
علاوه بر این، به نقل از آگاهان امور نظامی اسرائیل افشا شده است که «ارتش آن کشور در برابر چشمان ناظران صلح سازمان ملل که در طول خطوط مرزی سوریه با اسرائیل مستقر هستند، جنگافزار و پول و آذوقه در اختیار گروهی از معارضان سوری قرار میدهند.» به گفتهی این آگاهان، «شمار این گروهها بر بیست بالغ میشود که اعضای همگی آنها افراد محلی و سکولار هستند و اسرائیل از طریق تقویت آنها میخواهد از نزدیک شدن داعش به مرزهای خود و یا استقرار افراد سپاه پاسداران در آن نقاط جلوگیری کند.»
از دیگر اقداماتی که پیشتر نیز توسط گروهها و کشورهای حامی دولت سوریه بارها بیان شده است و اینک توسط اسرائیل بهصراحت تأیید میشود، «پذیرفتن زخمیهای غیرنظامی جنگ داخلی در سوریه توسط اسرائیل است.» گفته میشود که در طول سه سالی که این کار آغاز شده، «دستکم سه هزار زخمی بهطور رایگان در آن کشور درمان شدهاند.»
ژنرال آیزنکوت در سخنان خود گفته «اسرائیل از منابع اطلاعاتی بسیار خوبی در داخل سوریه برخوردار است که به گفتهی آگاهان، از طریق اعطای اینگونه کمکرسانیها و شیوههای دیگر تأمین میشود.»
درخصوص چرایی بیان این اظهارات در برههی زمانی کنونی میتوان مباحثی را مطرح کرد، اما آنچه بهعنوان اولین مبحث میتوان بیان کرد، تحولات میدانی در سوریه و عراق و تحدید تروریستها در این دو کشور است. همچنین حضور مستقیم آمریکا در دوران دونالد ترامپ در مناقشات منطقهای، این جسارت را به مقامات صهیونیستی داده است تا پرده از مداخلات خود در سوریه بردارند.
ج) مسئلهی اساسی فروش سلاح: یکی از مهمترین دلایل ناتوانی یا عدم تمایل آمریکاییها به پایان بخشیدن به قائلهی داعش و تروریسم در منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا، سیاست فروش سلاحهای آمریکایی به کشورهای منطقه است. سیاست فروش سلاح در راستای سیاست کلانتر اقتصاد فروش سلاح و اقتصاد کارتلهای اسلحهسازی تعریف میشود. بخش عمدهای از اقتصاد کشورهای غربی، خصوصاً انگلیس و آمریکا، به فروش اسلحه خلاصه میشود و تبعاً فروش اسلحه در شرایطی اتفاق میافتد که کشوری نیاز به اسلحه داشته باشد.
آمریکاییها این عطش و میل به خرید سلاح را در منطقهی غرب آسیا ایجاد کردهاند. زمانی صدام میل بیپایان به خرید سلاح از کشورهای غربی داشت، زمانی ایران دورهی محمدرضاشاه و زمانی ترکیه. اینک نیز عربستان تحت سیطرهی محمدبنسلمان میل فزاینده به خرید سلاح دارد و آمریکاییها نیز به بهترین نحو از آن بهرهبرداری میکنند. یکی از علل ترجیح دادن محمدبنسلمان به محمدبننایف نیز همین مسئلهی میل وی برای امنیتافزایی از طریق خرید سلاح بوده است.
جنگ یمن طی دو سال اخیر بیشترین حجم استفاده از سلاح توسط سعودیها را بهدنبال داشته است. جنگی که بنا به تعبیر بسیاری از کارشناسان برای آماده کردن محمدبنسلمان برای برعهده گرفتن مسند ولیعهدی در این کشور به راه افتاده است و با میل روزافزون وی برای از بین بردن تمام مخالفانش همراه بوده است.
آمریکاییها در یک اقدام هدفمند همچنین تلاش کردهاند تا با برسازی ایران بهعنوان دشمن عربستان انتقادات را از اسرائیل بهسمت ایران روانه کنند. برای مثال، نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، در این خصوص بیان داشته است: «دربارهی یک موضوع مرتبط، هیئت نمایندگی آمریکا اکنون از تحمل یکی از بدنامترین و خطرناکترین عادتها، یعنی تحت فشار قرار دادن وسواسگونه بر اسرائیل جلوگیری کنیم. ما توانستیم از پیشبرد یک گزارش نادرست و جانبدارانه جلوگیری کنیم. ضمن اینکه ما مباحثات ماهانهی شورای امنیت دربارهی خاورمیانه را از حملات غیرمنصفانه به اسرائیل بهسمت تهدیدهای واقعی در منطقه مانند ایران و حماس سوق دادیم.»[۱] اشاره شد که آمریکاییها بهدنبال افزایش میل روزافزون برای خرید سلاح در عربستان هستند. بدینترتیب آنچه در منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا شاهد آن هستیم، فضایی از رقابت تسلیحاتی و میل روزافزون برای چیرگی بر منطقه بوده است.
بهطور کلی آنچه در این بخش میتواند بهعنوان یکی از مسائل مورد توجه در عدم تمایل آمریکا به دور کردن داعش از موصل و بهطور کلی تروریسم از خاورمیانه، مورد توجه قرار گیرد، مسئلهی برنامههای بلندمدت آمریکا برای منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقاست. آمریکاییها بهدنبال استمرار حضور خود بهمنظور تأمین امنیت انرژی و امنیت رژیم صهیونیستی هستند و برای رسیدن به این موضوع نیز از هر منازعهای در سطح منطقهای استقبال میکنند. سیاست آمریکا در عراق تداوم شرایط بحرانی است. این همان مقولهای است که حتی باراک اوباما، رئیسجمهور دموکرات آمریکا، نیز بر آن اصرار میورزید. وی اینگونه بیان کرده بود که واشنگتن برای حمایت از منافع خود در عراق دارای استراتژی است، اما ادامه داد که پس زدن داعش نیاز به زمان دارد.
این موضوع را آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نیز بیان داشته بود: «نمیتوانیم یکشبه در مقابل شورشیان دولت اسلامی به پیروزی برسیم. رسیدن به این موفقیت مدت زمان زیادی طول خواهد کشید.» همچنین وزیر دفاع قبلی آمریکا، اشتون کارتر، نیز در اینخصوص گفته بود: «مبارزه با گروه تروریستی داعش زمانبر است.» بدینترتیب همانگونه که مشاهده میشود، پروژهسازی و زمانبر قلمداد کردن مسئلهی مبارزه با داعش آن مقولهای است که آمریکاییها بهدنبال آن هستند تا استمرار خود را در منطقهی غرب آسیا توجیهپذیر کنند و آزادی موصل قطعاً هیچ ارتباطی با عملیات جستهوگریخته ائتلاف به رهبری آمریکا نداشته و ندارد.
۳. شناسایی دولتهای خصم و دوست
عراق در شرایط فعلی بهخوبی میتواند پیامهای شناسایی دولتهای خصم از دول دوست را دریافت کند. در زمانی که دولت عراق در شدیدترین تضییقات منطقهای و تحت فشار گروه تروریستی داعش بود، ایران در کنار عراق در مبارزه با تروریسم ایستاد و درحالیکه کمتر کسی تصور میکرد که مردم عراق در مبارزه با تروریسم موفق شوند و آنها را از موصل بیرون کنند، با تشویق ایران عراق وحدت ملی خود را حفظ کرد. این در حالی بود که بسیاری از دشمنان عراق برآن بودند که تروریسم داعش بهواقع اختلاف بین دو دشمن است و بایستی آنها به حال هم واگذار شوند. این خط را ابتدا بنیامین نتانیاهو پی گرفت و از ابراز رضایت رژیم صهیونیستی از ظهور تروریسم در داعش پرده برداشت. برخی از مقامات آمریکایی نیز از این موضوع سخن گفتند. عربستان سعودی که بهلحاظ ایدئولوژیک پدران فکری سلفیگری و تفکر تکفیری از آن کشور خیزش میکنند، در ماجرای حملات داعش به عراق موضع منفعلانهای از خود ظهور داد تا الگوی دوستی و دشمنی برای مردم عراق شفافتر از قبل باشد. حال که عراق در حال جشن گرفتن برای بازپسگیری سرزمینهای خود است، توجه به این نکته نیز ضروری است که عراق در نظم جدیدی که در منطقه ترسیم شده است، باید تکلیف خود را با این الگوی دوستی و دشمنی مشخص کند.
۴. اتحاد ملی و بسیج مردمی
بیشک شکلگیری بسیج مردمی در عراق نقطهی عطف تاریخ تحولات معاصر این کشور محسوب میشود. حشد الشعبی، که با فرمان آیتالله سیستانی به وجود آمد، توانست بسیاری از تفکرات ساختارمند نظامی که در دل ارتش بهجایمانده از دولت صدام بود را منسوخ کرده و خود را بهعنوان نیرویی جدید به صحنهی منطقهای معرفی کند. این بازیگر جدیدالتأسیس در عراق، که با حملات هر روز مخالفان از جمله مقامات عربستان و برخی دیگر از کشورهای خصم منطقه مواجه میشد، توانست انسجام ملی را بدون توجه به تعلقات قومی، مذهبی و قبیلهای به عراق بازگرداند و بهطور کلی عراق را بهصورت یک کل یکپارچه بپذیرد. موفقیتهای انکارناپذیر بسیج مردمی عراق در آزادسازی مناطقی از این کشور نشان داد که تا حضور گستردهی عراقیها در میدان مبارزه با تعلقات ایدئولوژیک نباشد، نبرد با تروریسم به انتها نمیرسد.
پی نوشت:
[۱]. http://www.asriran.com/fa/news/۵۴۶۲۰۱/
منبع: پایگاه برهان